
والت ويتمن
1819- 1892 ¡ آمريكايي
در «برگهاي علف»، او دست به خلق حماسهاي زد كه در آن به مجموعهاي گسترده از موضوعات ميپرداخت: از عشق تا جنگ و بردهداري تا دموكراسي. او از شعر آزاد استفاده كرد تا صداي قهرماني بزرگ را بازتاب دهد، نه يك آدم معمولي.
نامش والتر بود، اما برای متمایز شدن از پدرش به او والت میگفتند. سال ۱۸۱۹ در وست هیلزِ لانگ آیلند متولد شد. دومین فرزند از نُه فرزند خانواده بود. والتر امیدوار بود که با ساختن خانهها، مدتی زندگی در آنها و بعد فروششان سود خوبی به دست آورد و ثروت خانواده را افزایش دهد، اما خیالبافیهای او درست از آب درنیامد. والت در یازده سالگی مجبور شد مدرسه را ترک کند و برای افزایش درآمد خانواده مشغول به کار شود.
مشق نوشتن
ویتمن جوان در روزنامهی محلی «لانگ آیلند پترویت» مشغول به کار شد و بعد از آن در بروکلین شغلی به عنوان چاپچی پیدا کرد؛ جایی که علاقهاش به ادبیات پدیدار شد و اولین اشعارش را منتشر کرد. او به دلیل رکود اقتصادی ناچار شد نزد خانوادهاش در لانگآیلند برگردد و آنجا به عنوان معلم مشغول به کار شود؛ شغلی که از آن متنفر بود. در ۱۸۳۸ نشریهی هفتگی خود با نام «لانگ آیلندِر» را منتشر کرد. بیشتر کارهای روزنامه شامل ویرایش، چاپ و توزیع را شخصاً برعهده داشت. بعد از چندی مجلهاش را فروخت و شهر را به مقصد نیویورک ترک کرد. آنجا پیش از این که در ۱۸۴۶ تبدیل به ویراستار نشر «عقاب بروکلین» شود، مشاغل مختلفی را در حوزهی روزنامهنگاری برعهده گرفت. او با نظرات کوبنده و نامتعارفش شناخته میشد و در نهایت به دلیل حمایت از شاخهی نیویورک حزب دموکرات، آن هم موقعی که صاحب روزنامه به جناح طرفدار بردهداری تعلق خاطر داشت، اخراج شد.
نوشتههای اولیه
دههی ۱۸۵۰ برای ویتمن دورهی مهمی محسوب میشد. او به اندازهی شعرهایش، آثاری هم به نثر منتشر کرد، از جمله یک رمان دنبالهدار به نام «زندگی و ماجراهای جک اِنگل» و کتابچهی راهنمایی به نام «سلامت و تربیت مردان». در جولای ۱۸۵۵ کتاب «برگهای علف» را منتشر کرد؛ مجموعهای از دوازده شعر که ویتمن در طول حیاتش به تکمیل آن پرداخت. ويتمن مجبور شد هزینهی انتشار اولین چاپ این کتاب را شخصاً بپردازد. حجم کم این کتاب برای خوانندگان آن زمان غیرعادی به نظر میرسید، روی جلد کتاب اثری از نام نویسنده نبود و شعرها بدون عنوان بودند. تمام اشعار این کتاب هم اکنون به عنوان آثاری کلاسیک پذیرفته شدهاند، به ویژه «سرودی برای خودم» که اولین شعر این دفتر است. «برگهای علف» کتابی انقلابی بود. سطرهای بلند بیقافیه و آزاد آن با چیزهایی که مردم پیش از آن خوانده بودند تفاوت داشت. بسیاری این کتاب را غیرشاعرانه قلمداد کردند و توصیف لذات جسمانی را ناپسند دانستند، اما این کتاب تحسین عدهای دیگر را برانگیخت، از جمله رالف والدو امرسون که از برجستهترین نویسندگان آمریکایی آن زمان به شمار ميرفت. او به ويتمن نوشت: «آغاز عصر حرفهاي پرشكوهتان را به شما تبريك عرض ميكنم.»
شعر جنگ
زمانی که جنگ داخلی آغاز شد، ویتمن به عنوان یک دموکرات و طرفدار الغای بردهداری، به طرفداری از ارتش شمالیها پرداخت. برادرش جورج در این نبرد مجروح شد و ویتمن برای یافتن برادر به واشینگتن ملتهب سفر کرد و تحت تأثیر رنج وحشتناکی قرار گرفت که در بیمارستانهای نظامی دیده بود. او برای کمک به سربازان مجروح در شهر باقی ماند و با کارکردن به عنوان کارمند دفتری مخارج زندگیاش را تأمین کرد. این وقایع، الهامبخش مجموعه اشعار ویتمن دربارهی جنگ بود که در ۱۸۶۵ با نام «ضربههای طبل» منتشر شد. این اثر در برگیرندهی واکنشهای او به نبرد است، از هیجان ابتدایی و ساده تا شک و سپس دلسوزی برای قربانیان جنگ. در پایان جنگ، وی شعرهایی دربارهی مرگ آبراهام لینکلن سرود که شامل سرود مشهور «ای ناخدا، ناخدای من» میشود. این شعر معروفترین سرودهی ویتمن طی دوران حیاتش بود و همچنین شعر تکاندهندهی «وقتی که ياسهای کبود این اواخر در حیاط خانه شکفتند».
تکامل یک حماسه
در تمام این مدت، ویتمن به مرتب کردن «برگهای علف»، اضافه کردن اشعار جدید و ترکیب آن با اشعاری که قبلاً در «ضربههای طبل» منتشر کرده بود، اشتغال داشت. ویرایشها و چاپهای متعددی از این کتاب منتشر شد، طوری که کتاب که در ابتدا مجموعهای از تنها دوازده شعر بود به کتابی با ۳۸۳ شعر تبدیل شد. گسترش کتاب به ویتمن امکان داد تا موضوعات مختلفی را بررسی و کاوش کند، موضوعاتی نظیر آموزش، دموکراسی، بردهداري، تغییرات اجتماعی، کار، عشق، چشمانداز آمریکا، جنگ و به طور خلاصه خود ایالات متحده. این کتاب با گسترهی وسیع موضوعیاش، یک حماسهی آمریکایی نامیده میشود، اما حماسهای که شبیه هیچکدام از آثار پیش از خود نیست، بدون داشتن قهرمانی بزرگ و ستودنی و تنها با محوریت یک شهروند معمولی - خود ویتمن - که تجربیات، ارزشها و افکارش، تجسمی است از همهی مردمان کشورش. همانطور که گسترهی موضوعات کتاب انقلابی بود، سبک نگاشته شدن کتاب هم نوگرایانه و انقلابی بود. بسیاری از سطرهای اشعار سرودهی ویتمن، ریتمی بسیار آزاد داشتند و از نظر طول سطرها متفاوت بودند، درست بر خلاف اصول اشعار کلاسیک. با این حال، شاعر از یک منبع بسیار سنتی، یعنی «کتاب مقدس» الهام گرفته بود، از چیدمان و وزنی که در این کتاب وجود دارد. «برگهای علف» همانند کتاب مقدس، بخشهای زیادی دارد که با تکرار کلمات آهنگین میشود. ویتمن به صنعتی ادبی علاقه دارد به نام آنافورا که در آن هر سطر یا جمله با تکرار عبارت یا کلمهای یکسان آغاز میشود (مانند سطرهایی که با «هر روز ...» یا «به غیر از آن که ...» آغاز میشوند). استفاده از این سبک به ساختار بلند و بیقافیهی شعر او کمک کرده است.
عشق و شایعات
یکی از جنبههای «برگهاي علف» که محل مناقشه بود، نحوهی برخورد شاعر با عشق و رابطهی جنسی است. به عنوان مثال، ویتمن در زمانی که طرح این موضوع در محافل رسمی مؤدبانه نبود، صراحتاً دربارهی فحشا نوشت. مردم همچنین نوشتههای شاعر دربارهی روابط را مشکلساز میدانستند. او مفصل و شدید دربارهی رفاقت و محبت مردانه میسرود. برخی از خوانندگان این سؤال را مطرح کردهاند که آیا اینها اشارههای پنهانی به ارتباط رمانتیک بین مردان است؟ همین ابهام زندگی شخصی شاعر را احاطه کرده است. او دوستی بسیار نزدیکی با چند نفر داشت، اما معلوم نیست که این روابط چطور بوده است. وقتی از ویتمن دربارهی این جنبهی خاص از کارش پرسیده شد، پاسخ داد از این که شعرش این طور فهمیده شود و حشت دارد، اما همهی خوانندگان انکار او را نپذیرفتند. ناشران نیز مشکوک بودند و نسخهای از «برگهای علف» که ویتمن امیدوار بود بتواند آن را در ۱۸۶۶ منتشر کند، یک سال منتظر ماند تا ناشری پا پیش بگذارد.
اصلاحات نهایی
در اوایل دههی ۱۸۷۰، ویتمن به نوشتن کار در دفتر دادستان کل در واشینگتن و مراقبت از مادر پیر خود که از آرتروز رنج میبرد، مشغول بود. با این حال، در ۱۸۷۳ خود شاعر سکته کرد و مجبور شد با برادرش جورج به نیوجرسی نقل مکان کند. مادرشان در اواخر همان سال درگذشت و ویتمن پیش جورج ماند و به بازبینی کتاب بزرگش ادامه داد و کتابهای دیگری از جمله «یادداشتهای ایام جنگ» و «روزهای نمونه» را منتشر کرد. نویسنده آخرین سالهای زندگی را از ۱۸۸۴ به بعد در خانهی شخصیاش در شهر کَمدن و در یک اقامتگاه تابستانی در جنوب نیوجرسی گذراند. در آنجا او با زندگی کنار صاحبخانهاش کمی آرامش پیدا کرد و مشغول کار روی نسخهی نهایی «برگهای علف» که اکنون به عنوان «نسخهی در بستر مرگ» شناخته میشود شد و قبل از مرگ بر اثر عفونت پردهی جَنب و سل در ۱۸۹۲ آن را تکمیل کرد.
دیدگاه خود را بنویسید